آقا طاهای نازنینآقا طاهای نازنین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره
مریمنازمریمناز، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

طاها،زیباترین هدیه خداوند

دوستانی پاکتر از آب روان

نازنین مادر ،میوه دل مادر آنقدر به گروه همسالانت و بچه های کوچک و بزرگ علاقه نشون می دی و با دیدنشون خوشحال می شی و بعد از رفتنشون از خاطراتشون با ذوق واسه مامان تعریف می کنی(البته به زبون مامان و پسری)که تصمیم گرفتم یه پست از دوستات بزارم،که هر زمان خواستیم سرکی به وبلاگتون بزنیم،از دیدن مجموعه دوستات لذت ببری. تمام ذهنم ،هستیم،وجودم،به شادی تو می اندیشدو بس.به هر کجا می روم با هر که دوستی می کنم،فقط برای شادی چهره توست ای سلطان قلب مادر. توصیفی از دوستانت نخواهم داشت ،چون فرشته ها جز خوبی چیز دیگری برای گفتن ندارند....همه عزیزندو دوست داشتنی و بی همتا برای والدینشون. هر نگاهت،جان تازه به جانم می افکند،ای امید قلب مادر. ...
25 اسفند 1392

روزهای خونه تکونی

وای که چقدر خسته ام نازنین مادر.یک لیوان چای تازه دم و یک شعر زیبا،چقدر واسم دلچسبه،بعد از یک روز سراسر کار و خسته کننده..این چند روز مامانو ببخش که خیلی نمی تونم واست وقت بزارم،اما تا جایی که در توانمه سعی می کنم درحین کار کردن لذت هم ببریم از بازی با اسپری آب بجای شیشه شور و دستمال و جارو و...  از مامان جون و بابایی کمک می گیرم تا شما رو در فضای بیرون بگردونن و....چشم بهم بزنی،خونه تکونی تموم می شه،میوه دل مادر. عاشقتم و دوست دارم،نازنین نگارم. از خوندن شعر فریدون مشیری سرمست شدم،حیفم امد شما نخونی ای شیرین تر عسل،طاهای من:::                 ...
11 اسفند 1392

پند 4

  اينشتين بر سر سفره هفت سين دكتر حسابي   در زمان تدریس در دانشگاه پرینستون دکتر حسابى تصمیم مى‌گیرد سفره هفت سینى براى انیشتین و جمعى از بزرگترین دانشمندان دنیا از جمله «بور»، «فرمى»، «شوریندگر» و «دیراگ» و دیگر استادان دانشگاه بچیند و آنها را براى سال نو دعوت کند… آقاى دکتر خودش کارتهاى دعوت را طراحى مى‌کند و حاشیه آن را با گل‌هاى نیلوفر که زیر ستون‌هاى تخت جمشید هست تزئین مى‌کند و منشا و مفهوم این گلها را هم توضیح مى‌دهد. چون مى‌دانست وقتى ریشه مشخص شود براى طرف مقابل دلدادگى ایجاد مى‌کند. دکتر مى‌گفت:...
11 اسفند 1392

لغت نامه طاها جون

خدای من  بخاطر تک تک این کلمات که از زبان نازنین نگارم جاری می شود از تو سپاسگذارم.که اگر خواست تو نبود لذت شنیدن عایدم نمی شد واینها همش رحمت توست. الوووو            aloooo       گوشی دستت می گیری .راه میری و من عاشق   عاشق این الو گفتنتم. علی                      ali          بلند کردن.بالا بردن خوردش و هر وسیلهدیگر.منو بزار بالا مسی-سی(با گردن کج و دلبرانه)   si-msi &nb...
9 اسفند 1392

طاهای 19 ماهه ما - 2

هر زمان می یام از شیرینیهات از دلبریات بنویسم،غرق در عشقت می شم و می رم سراغ وصف حالم.به خودم می یام می بینم،نیم ساعتی پا لب تابم خوابم برده و مثل همیشه نشد که بشه.اما امروز از اول می خوام از تو ،زیباترین هدیه خداوندم بگم. آقای پدر و همسر عزیزم،روزت مبارک.شما به اندازه تموم خوبیهای دنیا خوب و عزیزی .بابای مهربون روزت مبارک .ممنون بخاطر همه چیز.   به ندرت پیش می یاد از خواب پاشی و بد اخلاق باشی.همیشه رو تختت و روی حفاظ تختت دو تا دستاتو می زاری و با لبخندی دلبرانه و با نگاهی معصومانه صدام می کنی.مامانی   مامانی ... دلم ضعف میره و میگم،جان مادر. و واست می خونم:سلام عزیزم.سلام جان مادر.سلام به ...
6 اسفند 1392
1